سلام آهای ای همه گلهای از سرما کبود
بهار آمد نمیخواهید جوانه بزنید؟
سال نو رو دوست دارم متفاوت تبریک بگم اما نمیتونم
سال نو برای من معنی سالهای قبل رو نداره اما برای شما که هست جوانه بزنید جوانه
بعد اینکه دارم میرم پیش سلطان دلم آقا علی ابن موسی الرضا (ع) برای همتون دعا میکنم
که شاد باشید باهم باشید تنها نباشید و همیشه دلتون خدایی باشه خدایی
بعد دوست دارم برای رسول دلم پیامبر همه ی خوبیها بنویسم........
**************************************************************
پیامبر عزیزم میلادت مبارک تو که پیامبر همه ی دورانها هستی
در جوانی با اون ازدواج فرهنگی غنی رو به منه مسلمون نشون دادی اونم تو عهد جاهلیت
وای از کوثر وای از این سوره سحر آمیز با دختری به پاکی همه دورانها دردانه و ام ابیها
از این فرهنگ بالاتر دردانه دختری در عهد جاهلیت
زن و عطر و.... در دوران جاهلیت احترام به زیبایی ها به روح زندگی
دوستت دارم پیامبر بافرهنگ من
آرام و کارا با القای مهربونی و سرسختی و زیبایی تلفیقی از هنر درونی یک انسان کامل اشرفترینه مخلوقات
دوستت دارم پیامبر با فرهنگ من
و تو ای صادقترینه صادقها
علمترین مرد دوران عجب عجب چه بگویم
که دنیا برای آمدنتان کوچک بود ای بزرگترینهای آسمان و زمین.
******************************************************************
وبرای تویی که بی وفایی رو داری بهم یاد میدی و اینو نمیدونی که من شاگرد تنبلی هستم
و از این درست نمره صفر خواهم گرفت خواهی دید.
آب را گل نکنیم یا..........
یه عمره همه نرم و آهسته قدم برمیداریم تا چینی نازک تنهائی سهراب ترک بر نداره.
یا اینکه پشت هیچستان رو جائی میدونیم تا سهراب ناراحت نشه که پشت هیچستان
جائی نیست.یعنی هیچ چی نیست. اون بنده خدا می گفت آب را گل نکنیم.اما نفهمید
که ما فقط از آب گل آلود میتونیم ماهی بگیریم.مثل زمانی که می گفتند علم بهتر است
یا ثروت و همه با گردن کلفتی می گفتیم ععععععععععلللللللللللللللم بابا جان علم چرا نمیفهمید
یا اینکه می گفتیم هر که بامش بیش برفش بیشتر. باباجون خوب ترس نداره که میگفتیم هرکه
بامش بیش پولش بیشتر.چه اشکالی داره گاهی این حرفهارو میشنویم فقط سر تکون ندیم و صحیح است صحیح است راه نندازیم و واقعیته درونمون رو بگیم . حالا اگر یه عمر خفه شدیم و نگفتیم ((البته خفه شدن به معنای خاص )) باباجون ثروت بهتر از علمه خیلی فرهیخته شدیم؟ یا اینکه هی نرم و آهسته راه رفتیم که این چینی نازکه سهراب ترک برنداره سواد احساسیمون خیلی بالا رفت ؟ چرا ما خیلی دوست نداریم واقعیتها رو بگیم؟ حالا اگر الان به یه جوون سلام بدی میگه پول ندارم زن بگیرم پس چینی نازکه ماجراش چی شد؟
به سراغ من اگر ماایید نرم و آهسته نیایید
که وقت اون رسیده که ترک بردارد چینی نازک تنهایی ما
که در این تنهایی فتنه ها انگیزد شور نمی انگیزد
شور در باهم و در ساختگیست
بازکن پنجره ها را باز کن
حالا بعد از چندین سال که گفتیم علم بهتر است از ثروت تا نمره بیستهای انشاء رو
درو کنیم بنظر شما علم بهتر است یا ثروت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آهای تسبیح دونه آبی من
به دلم و به تو قول میدم تا وقتی سکوت را نشکنی
روزی یک شعر برایت مینویسم
آهای تسبیح دونه آبی من
تو فکر میکنی چند تا شعر تا آخر عمرم میتونم برات بنویسم تا تو جواب بدی؟
آهای تسبیح دونه آبی من بشکن سکوت را به آواز گاه گاه
تا پرکند آوای توراآسمان من
آهای تسبیح دونه آبی قشنگ من دوستت دارم! نه دوست داشتن برای تو کمه.
((تازه حد لوس بودن تو داره دستم میاد.به کسی نگی))
***********************************************
نمیخوام فکر کنم عوض شدی نه تو هنوزم مهربونی
حس می کردم نمیخوای پیشم بمونی
می خوام اینو بدونی که من دوستت دارم همیشه
خیلی بیشتر از خودت فهمیدم اینو نمیدونی
وقتی که من اونجا نیستم کی برا نگات میمیره
یا که کی برای اشک پنهونه چشات میمیره
کی برای درد پنهونه تو سوخت و هم اسیر شد
برای تنهاییات نقشه های زیاد کشیدم
تو بیا تاکه ببینی بدون تو چی کشیدم؟
ای امیره دله من نمیخوام فکر کنم عوض شدی
نه تو هنوزم مهربونی!!!!!
روزی یه شعر منتظره فردای من باش
من امشب نمیدونم دوباره تو سرم چی میگذره خیلی پایبند شادی و غم نیستم گاهی هم دیونه میشم
دیونگی رو هم دوست دارم. فکر کنم امشب رو دور دیونگی ام . چون دلم میخواد هرچی دوست دارم و دلم
میخواد بنویسم و با غم و غصه و عقل کاری ندارم من امشب با دلم مینویسم من و دل.
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سروسامانی من گوش کنید
گفتو گوی منو حیرانی من گوش کنید (وحشی بافقی)
من برات نوشتم که:
اول آن کس که خریدارشدش من بودم
باعث گرمی بازارشدش من بودم
من خریداردو چشم سیه یار شدم
من از اول چو خریدار قد یار شدم
من غم و غصه ی او راطلبیدم از دل
عشق من شد سبب خوبی و زیبایی او
باعث شهرت و زیبایی او من بودم
آنکه شد شهره رسوائی او من بودم
حال با صحبت من عاشق سرگشته فراوان دارد
کی دگر یار چو من بی سرو سامان دارد
از من و عشق منش حال اگر عاری هست
بفروشد که ببیند که خریداری هست؟
به وفاداری من نیست در این شهر کسی
عاشقی همچو منش هست که معشوق بسی
تو چه دانی که چه کس ها خریدار توانند (دوست نداشتم بقیشو بنویسم .دیونگی خوبه)
...........................
تقدیم به امیر دو عالمم
دوست دارم برات از خودم شعر بگم چون اولین بار اونو روی قلب تو جاری میبینم
و هیچکس قبل از این اونو نخونده ناب نابه
نظری نیست مرا...
ای امیری که بجز تو نظری نیست مرا
مدتی میگذرد ازتو خبر نیست مرا
در نبودم چه خبر بر دل تو؟
کابرویی به دل تو دگرت نیست مرا؟
بی وفایی نکن ای عشوه گر یکدانه
که منم شیفته ی خوی توام
ورنه با زلف و قدت هیچ نظر نیست مرا
حال که حکم به هلاک دل دیوانه زدی
باخبر باش که جز سینه سپر نیست مرا
8888888888888888888888888888888888888888
قبول دارید عشق یه حالت خلسه و مستی روحی میاره ..... امتحان کردید؟ کار هرکس نیست.....
مست تر از مست
طعنه زدی تو که مست از چه ام؟
می خوره ام؟ ساقی ام باده کجا خورده ام
طعنه زدی تو که ؟ می, از چشم و لبت جوش
طعنه زدی؟
می نه که تو , میکده را خورده ای؟
باده نهانی زده ای نیمه شب؟
باده به زور یا به رضا خورده ای؟
باده حلال است که مست توام
عشق زدم مست خدای توام
مست توام باده دگر هیچ نیست
ساقی و می غیر توام هیچ نیست
باده حلا لم که چنین باده ای
غیر وصالت دگرم هیچ نیست
آنکه ز جود تو مرا هست کرد
مست تر از مست تر از مست کرد.
88888888888888888888888888888
من وقتی دیونه بشم جلوی قلمم رو نمیتونم بگیرم
تا صبح شعر میگم
با خیالت خوشم .
امیر دل من
کاش امیر دل من این دل من یاد کند
گاه با نیم نگاهی دل من شاد کند
خبر تلخ دهد.صحبت شیرین ندهد
دوستی کو که میان من و او داد کند
قلبم هردم مشوش شود از فکر رخش
کاش با بخشش خود لیلی خود شاد کند.
(( نشد یک لحظه از یادت جدا دل بگو ای آفرین براین دل ای دل ))
لیست کل یادداشت های این وبلاگ